سلام
شهر از فخرالدين عراقي شاعر قرن هفتم هجريه. اينم كاملش:
شادکن جان من که غمگين است رحم کن بر دلم که مسکين استروز اول که ديدمش گفتم آنکه روزم سيه کند اين استروي بنماي تا نظاره کنمکآرزوي من از جهان اين استدل بيچاره را به وصل دميشادمان کن که بي تو غمگين استبي رخت دين من همه کفر استبا رخت کفر من همه دين استگه گهي ياد کن به دشنامم سخن تلخ از تو شيرين استدل به تو دادم و ندانستمکه تورا کبر و ناز چندين استکينه بگذار و دلنوازي کنکه عراقي نه در خور کين است
موفق باشي