با سلام
حتما خیلی از شما مستند هری پاتری که از شبکه ی 2 پخش شد را دیدید
خودمونیم بعزی از حرفاش راست بود مثل اینکه از خدا حرفی زده نشده
اما من فکر نمی کنم که رولینگ به خاطر تحریف بچه ها این کتاب را نوشته باشد
خواهش میکنم نظر بدید
وسلام
چند روز پیش تولدم بود رفتم تو بیست و چهار سال . پیر شدم دیگه ! پیر کنه ولی .... هیچی بماند
پارسال تولدم که شد تو دفترم یه چیزی نوشتم که امسال بهش اعتقاد بیشتری دارم:
خودمانیم عجب خربزه ای خورد خدا! 22 سال زمین و زمان را لرزانده ام!
خلاصه که تو این یه سال به اندازه اون 22 سال باز من خدار رو پای لرز خربزه خوردنش(خلق موجودی مثل من) نشوندم
البته به خیلی چیزا اعتقاد پیدا کردم . اعتقادم و به خیلی چیزا از دست دادم . به یه چیزایی شک کردم...........
از بعضی تصمیم هام منصرف شدم و به جاش یه تصمیم های تازه گرفتم.............
اوه ه ه ه ه . تو این یه ساله جای 10 سال عمرم زندگی کردم . شایدم جای 10 نفر که ده سال زندگی کنن(نه این دیگه خیلی زیاده روی بود.میشه 100 ساااال!)
زیاده تر از این حرف نمی زنم فقط حسی که امروز دارم:(از صبح تا حالا سه بار حسم تغییر کرده . بهتره بگم حسی که همین العان دارم!)
می توانم نگه دارم دستی را . چرا که دستی دست مرا گرفته است ؛ به زندگی پیوندم داده است
می پرسه قبله کدام طر فه ؟یارو میگه : این طرفه ترکه : چقدر باید برم .
فارسه میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!
از عربه میپرسن شما تهرانی هستین؟ میگه: نه چشماتون قشنگ میبینه!
به یک ترکه میگن: 2*2 چند میشه؟ میگه: 5 تا! میگن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!
ترکه میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!
یارو میره تظاهرات می بینه شلوغه برمیگرده
یارو میره لایه اوزون رو میدوزه میمونه اون ورش
آسمون شهر ما درغگوست . با من اینطوره بقیه رو نمی دونم
آسمون شهر من آبی نیست ولی خودشو آبی رنگ می زنه . آسمون شهر من شبا ستاره نداره رو تن خودش ستاره می کشه
آسمون شهر من یه پولک تقلبی چسبونده به پیشونیش به جای ماه جا زده .
همین العان ساعت تقریبا 2 شب یا 2 صبح منتظرم ناهار فردا خنک بشه بزارم تو یخچال و خوابم هم نیست و دارم با خودم فکر می کنم عجب روزگاذیه که دیگه آسمون هم دروغ می گه به من!
ولی اگر دروغ نباشه چی؟ تا صبح نشده برم به ماه نگاه کنم پس ! شاید دروغ نباشه . شما چی فکر می کنید؟
بدبین نیستم اصلا ! ماه تقلبی زیاد دیدم
با تموم یک دلی تو بمون برای من
دودلی هام و ببخش بگذر از خطای من
اگه تردید به عشق خیمه زد رو باورم...................
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم
با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر سادهای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهای کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانههای اشک کاشت
ای بابا . کلافه شدیم به خدا چه خبره؟
ای ...... و ای........ (هر فحشی به مرامتون می خوره تو جای خالی بذارید!)
چی بگم خواهر از دست این اینترنت و یاهو .... و ......و....... . کاش هیچ وقت نمی دیدیمش ! ذله شدم دیگه هیچ ......... نمی شه خورد این جا دیگه . دی سی هی دی سی هی نات ریسپانس تو پیجینگ ! خدارا بس کن این دیوانگی را!!!!!!!!!!!!!!!1
آخی یه ذره تخلیه شدم. شرمنده دیگه . از سر ناچاری بود
با سلام از همه ی عزیزان عزر خواهی میکنم به خاطر اینکه تا حالا نبودم .از امرو ز کارم را شروع می کنم
اول از همه میلاد امام علی (ع) و فرا رسیدن ماه رجب را به همه ی عزیزان تبریک و سالروز رحلت حضرت زینب را به همه تسلیت عرض مینمایم
برای هری پاتریست های عزیز مثل خودم توصیه میکنم به وبلاگ هری پاتر 2000 بروند واز ترجمه ی زیبای کتاب هری پاتر و قدیس های مرده وار لذت ببرند